
کتاب عشق و چیزهای دیگر اثر مصطفی مستور از نشر چشمه
پرستو برای مثال نان بود. مثل متفورمین و انسولین بود برای بیمار دیابتی. من نه فقط پرستو که هر چیز مربوط به او را هم دوست داشتم. پرهام، برادرش، را هم بیشتر از همهی دوازده ساله هی دنیا دوست داشتم، پدرش آقای خسروی، دبیر باز نشسته زیست شناسی را خیلی دوست داشتم، آن قدر که به درس مزخرفی مثل زیست شناسی علاقه مند شده بودم. کارمندهای بانک پاسارگاد سعبهی امیرآباد را، خیلی ساده، چون پرستو را میشناختند و به او احترام میگذاشتند، دوست داشتم، کفشهای پرستو و کیف او و چیزهای توی کیف او را هم دوست داشتم. جا کلیدی و نوع آدامسی که میخرید. ساعت مچیاش. انگشترها و دستبند نقره ایش را. حتی انگار اسکناسهایی که توی کیف او ود با بقیه اسکناسها فرق داشت. انگار چیزی از او ساطع میشد که اشیا و آدمهایی را که در مسیر این تابش بودند، دوست داشتنی میکرد. کریم جوجو درست میگفت، پرستو برای من نان بود و دارو و البته آب و هوا و معنا.
فروشگاه اینترنتی مسترکتابز